-
از نقد تا اقدام؛حلقه گمشده مدیریت در چرام
حسن کریمی -
تفنگ و فرهنگ
حافظ یعقوبی -
شهامت اهل واسطه گری و فریبکاری نیست
موسی اخلاقینسب -
«غلامرضا پناه» از دریچه روانشناسی رهبری؛ تحلیل یک مدیر تحولآفرین با تکیه بر نظریههای سرمایه
عنایت شیخی -
مردم آزاری با قولهای ورشکسته دولتها و مدارس غیرانتفاعی
پیام واحد -
رشد بی رویه و بی ضابطه مدارس غیر انتفاعی
رضا حیدری -
موحد، تناقضات بین عمل و جایگاه نمایندگی مردم
علی صاحبی -
حملات به بهرامی؛ ناآگاهی یا انتقامجویی سیاسی؟
یادداشت مخاطبان -
آقای بهرامی! جوان کهگیلویه و بویراحمدی کمفرصت است، نه کمهنر
بویار پارسه -
از همدلی تا امید آفرینی؛ روایت هفته دولت ۱۴۰۴ در کهگیلویه وبویراحمد
ادریس کشاورز
من دهدشتی نیستم!

به نام خدای بسیار بخشنده و بسیار مهربان
بیایید باهم در دهدشت دوری بزنیم بعد انصافا ببینیم دهدشتی هستیم یا نه!
صبح که بیدار میشوی دختربچه های یتیم همسایه سمت راست را میبینی که کنار جوب بازی میکنند. بیوه زن روبه رو که چهار فرزند دارد در حال جاروب جلو منزل اجاره ایش به شعاع حدوداً ده متر است. چند قدم بالاتر نوجوانان و جوانانی مشغول گوشی بازی هستند. سر کوچه و سر بسیاری کوچه ها جوانان نشسته هستند که غالبا حرف خاصی برای اختلاط با هم ندارند. مغازه های کم مشتری چند خط در میان بازند. اما مغازه و کیوسکهای مخصوص فروش دخانیات و وسایل قلیان پر رونقند. در لابه لای کوچه ها به کرّات از بوی گند قفسهایی که نماد مرغ زنده اند به فروش غیر مجاز و فقیرانه ی ماکیان پی خواهی برد. امواج مشاغل کاذب اندر کاذب تو را آرام آرام به مرکز شهر هدایت میکند. ج دهدشت شهری که تمام مغازه هایش تخفیف میدهند بجز داروخانه ها!
*دهدشت!*
دهدشت یک بن بست مطلق. یک قیف برعکس. یک پیردخترِ ازدواج نکرده ی مُطَلقه. شهری که تقریبا بسیاری از ساکنانش آرزوی هجرت دارند و تا دستی به دهان رسیده و چهارچرخه ای مهیا شده پرواز اتفاق می افتد. دهدشت شهر نزاع های معمولا بی علت. شهر تیراندازی های شبانه. دهدشت شهر کارگران فصلی شرافتمندِ از دهدشتی بودن، خجالت کشیده ی شرمسار از زن و فرزند!
*دهدشت شهرِ اولِ بیکاری!*
گاهی از خانه های کوتاه قد شهر و مردمان همیشه راضی و میهمان نواز که خسته میشوی به دشت میزنی. آنجا از کرور کرور کشتزارهایِ دیم میگذری که تک تک علفهایش دست به آسمانند و در آرزوی تکه ابر و چکه بارانی به زردی میزنند.
کمی آنسوتر به کوهستان که نزدیک میشوی بلوطهای نیمه سبز و نیمه سوخته و نیمه کرم خورده و زخم تبردیده را مبهوت میشوی که در لابه لای آنها چال زغالهای غیر مجاز منتظر سیاه سوخته کردن درختان چندصد ساله اند.
در این هنگام بیت خوانی دخترکان فقیر بغض ات را میپراند. ژنده پوشانی که صبح تا شام بهاری
به چیدن علفهای خوراکیِ کوهی مشغولند، بلکم وعده ای قوت لایموت را بر سفره ی خانواده سبز کنند. آنان با گله های گرسنه ی همه چیزخوار در قاپیدن گیاهان مفید در رقابتند. گله هایی که از گیاه و گل صحرا و پوست و برگ چُروها گرفته تا ته مانده ی خوراک و پوشاک و کاغذ و ظروف یکبارمصرف به جا مانده از پیک نیک کننده ها را میبلعند. و اگر سعادت یاری کند در گوشه کنار دره و در دشت ،دسته دسته جوانانی را میبینی که جهت وقت کشی و احیانا تفریح و لذت صرفا قلیان میکشند نه چیزی دیگر.
*اینجا دهدشت است!*
همان دهدشتی که خود به این کوچکی چند گردان بزرگ و مستقل در جبهه ها داشت. با سردارانی که رعب و وحشتشان در دل عراقی ها موج میزد. شهر کاروان کاروان شهید و مجروح جنگی. شهر آیت الله های گمنام. شهر ولایت مداران مخلص. شهر هر ساله دارای بهترین رتبه های کنکور کشور. شهر پیشتازان المپیادهای ملی و بین المللی علمی، ورزشی، فرهنگی، هنری و مذهبی. شهر قاریان و حافظان بین المللی، شهر بالاترین بهره های هوشی، شهر مخترعین و مکتشفین، شهر جراحان بین المللی با پنجه های طلایی، شهر شصت هزار نفری با بیش از چندین نویسنده و صدها عنوان کتاب و نشریه،شهر هنرمندان کم نظیر، شهر مهندسین و اساتید دانشگاهی ملی و بین المللی، شهری که در جای جای کشور مسئول لایق دارد، اما خالی از نخبه ها و سرمایه ها و سرمایه گذارها.
دهدشت شهری با قبرستانِ پُر رونق!
اما تو!
تو!
تو!
*ای مدعیِ عزیزِ دهدشتی بودن؟!*
برادر و خواهر روشنفکرِ سالهای سال، دهدشت ندیده ام! عزیز مسئولم! ارجمندِ تحصیلکرده ام! نازنینِ خبرنگارم! پدر و مادرِ به غربت هجرت کرده ی فرزند! دانشجویم! ثروتمندِ گران قیمتم! سهامدارِ بیکرانه ام! آخوندِ فصیح ام! واعظ بلیغ ام! هنرمندِ مهربانم! بزرگوارِ بازاریم! ای دهدشتیِ دهدشت ندیده ام! ای دهدشتیِ دهدشت فراموش کرده ام!
همه!
همه!
همه!
بگو!
کجای تو دهدشتی است!
*به همه بگو!*
انصافا سهم تک تکِ ما از زمینه سازی توهین به دهدشت چه قدر است؟!
منِ ساکنِ دهدشت و تویِ غریبِ با شناسنامه ی دهدشت لازم است ابتدا دهدشتی بودن مان را ثابت کنیم!
بعد؟
بگوییم؟
من دهدشتی هستم؟؟؟
نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.
- 1 هفت هزار تن بذر اصلاحشده برای کشت پاییزه در کهگیلویه و بویراحمد تامین شد
- 2 ۹ درصد جمعیت کهگیلویه و بویراحمد سالمند است
- 3 رشد ۶ برابری کشفیات ماینرهای غیرمجاز در کهگیلویه و بویراحمد
- 4 قاچاقچی لوازم دندانپزشکی و موبایل در یاسوج نقره داغ شد
- 5 خرید و ذخیرهسازی گندم در کهگیلویه و بویراحمد بیش از ۶۰ درصد کاهش یافت
- 6 معاون جدید پیشگیری از جرم دادگستری کهگیلویه و بویراحمد منصوب شد
- 7 تقدیر و تشکر خانواده «شهید ایزدپناه» از ابراز همدردی مردم
- 8 متلاشی شدن باند حفاری غیرمجاز در یاسوج/ یک تبعه بیگانه دستگیر شد
-
پیشرفت طرح پلیاتیلن سنگین شرکت صنایع پلیمر گچساران به مرز ۵۰ درصد رسید/ آمار اشتغال در این طرح از ۸۰۰ نفر عبور کرد
-
مهر تایید قلعهنوعی بر عملکرد فوتبالیست هماستانی/ «کسری طاهری» به تیم ملی فوتبال دعوت شد
-
فاصله توسعه ای گچساران با کهگیلویه؛ مدیریت زنان یا فاصله بین دو طرز تفکر؟
-
شلیک به زندگی در مراسم شادی/ تیراندازی حین یک عروسی کشته و زخمی برجای گذاشت
-
سیمان سفید تنگ سپو؛ پروژهای ۱۸ ساله که در حسرت تحقق ماند
-
شکار غیرمجاز شبانه با سگهای آموزشدیده در کهگیلویه و بویراحمد
-
وزیر میراث فرهنگی/تفویض اختیار حوزه میراث فرهنگی و گردشگری به استاندار
-
مطالبه عجیب موحد از وزیر میراث فرهنگی/ منجی کهگیلویه باشید!
-
مدیران اینستاگرامی؛ خدمت یا نمایش؟
-
ذبح منافع عمومی به جای منافع شخصی/ مدافعین معاون استاندار دنبال چه چیزی هستند؟
نظرات ارسالی 0 نظر
شما اولین نظر دهنده باشید!