-
آینده جنگ اسرائیل با ایران چه خواهد شد؟
عباس عبدی -
«شافرج الله»
سیدمحمد مختاری -
ایران خانهی ماست؛ مسئولیت ایرانی بودن فراتر از هر تفاوتی
علیرضا تابش -
وقتی وفاداری استاندار به دولت قربانی روابط و رفاقتهای پشت پرده میشود»
یادداشت مخاطبان -
دفاع از ایران؛ به نام یا به ننگ!
فضلالله یاری -
جوابیهای به یک رسانه/ وقتی مدح بیمحتوا جای مطالبهگری رسانهای را میگیرد
حسن کریمی -
مرثیهای بر پروژههای نیمهتمام استان کهگیلویه و بویراحمد
بویار پارسه -
دیدهبان
هجیر تشکری -
عوارض شناسی تعطیلی خرد سیاسی در سطح میزان پیشرفت شهرستانهای چهارگانه
یاسین علویان سوق -
واقعیت مدیران 50 میلیاردتومانی و نقش «تاجگردون» در بحران مدیران اینستاگرامی!
اسلام ذوالقدرپور
من دهدشتی نیستم!

به نام خدای بسیار بخشنده و بسیار مهربان
بیایید باهم در دهدشت دوری بزنیم بعد انصافا ببینیم دهدشتی هستیم یا نه!
صبح که بیدار میشوی دختربچه های یتیم همسایه سمت راست را میبینی که کنار جوب بازی میکنند. بیوه زن روبه رو که چهار فرزند دارد در حال جاروب جلو منزل اجاره ایش به شعاع حدوداً ده متر است. چند قدم بالاتر نوجوانان و جوانانی مشغول گوشی بازی هستند. سر کوچه و سر بسیاری کوچه ها جوانان نشسته هستند که غالبا حرف خاصی برای اختلاط با هم ندارند. مغازه های کم مشتری چند خط در میان بازند. اما مغازه و کیوسکهای مخصوص فروش دخانیات و وسایل قلیان پر رونقند. در لابه لای کوچه ها به کرّات از بوی گند قفسهایی که نماد مرغ زنده اند به فروش غیر مجاز و فقیرانه ی ماکیان پی خواهی برد. امواج مشاغل کاذب اندر کاذب تو را آرام آرام به مرکز شهر هدایت میکند. ج دهدشت شهری که تمام مغازه هایش تخفیف میدهند بجز داروخانه ها!
*دهدشت!*
دهدشت یک بن بست مطلق. یک قیف برعکس. یک پیردخترِ ازدواج نکرده ی مُطَلقه. شهری که تقریبا بسیاری از ساکنانش آرزوی هجرت دارند و تا دستی به دهان رسیده و چهارچرخه ای مهیا شده پرواز اتفاق می افتد. دهدشت شهر نزاع های معمولا بی علت. شهر تیراندازی های شبانه. دهدشت شهر کارگران فصلی شرافتمندِ از دهدشتی بودن، خجالت کشیده ی شرمسار از زن و فرزند!
*دهدشت شهرِ اولِ بیکاری!*
گاهی از خانه های کوتاه قد شهر و مردمان همیشه راضی و میهمان نواز که خسته میشوی به دشت میزنی. آنجا از کرور کرور کشتزارهایِ دیم میگذری که تک تک علفهایش دست به آسمانند و در آرزوی تکه ابر و چکه بارانی به زردی میزنند.
کمی آنسوتر به کوهستان که نزدیک میشوی بلوطهای نیمه سبز و نیمه سوخته و نیمه کرم خورده و زخم تبردیده را مبهوت میشوی که در لابه لای آنها چال زغالهای غیر مجاز منتظر سیاه سوخته کردن درختان چندصد ساله اند.
در این هنگام بیت خوانی دخترکان فقیر بغض ات را میپراند. ژنده پوشانی که صبح تا شام بهاری
به چیدن علفهای خوراکیِ کوهی مشغولند، بلکم وعده ای قوت لایموت را بر سفره ی خانواده سبز کنند. آنان با گله های گرسنه ی همه چیزخوار در قاپیدن گیاهان مفید در رقابتند. گله هایی که از گیاه و گل صحرا و پوست و برگ چُروها گرفته تا ته مانده ی خوراک و پوشاک و کاغذ و ظروف یکبارمصرف به جا مانده از پیک نیک کننده ها را میبلعند. و اگر سعادت یاری کند در گوشه کنار دره و در دشت ،دسته دسته جوانانی را میبینی که جهت وقت کشی و احیانا تفریح و لذت صرفا قلیان میکشند نه چیزی دیگر.
*اینجا دهدشت است!*
همان دهدشتی که خود به این کوچکی چند گردان بزرگ و مستقل در جبهه ها داشت. با سردارانی که رعب و وحشتشان در دل عراقی ها موج میزد. شهر کاروان کاروان شهید و مجروح جنگی. شهر آیت الله های گمنام. شهر ولایت مداران مخلص. شهر هر ساله دارای بهترین رتبه های کنکور کشور. شهر پیشتازان المپیادهای ملی و بین المللی علمی، ورزشی، فرهنگی، هنری و مذهبی. شهر قاریان و حافظان بین المللی، شهر بالاترین بهره های هوشی، شهر مخترعین و مکتشفین، شهر جراحان بین المللی با پنجه های طلایی، شهر شصت هزار نفری با بیش از چندین نویسنده و صدها عنوان کتاب و نشریه،شهر هنرمندان کم نظیر، شهر مهندسین و اساتید دانشگاهی ملی و بین المللی، شهری که در جای جای کشور مسئول لایق دارد، اما خالی از نخبه ها و سرمایه ها و سرمایه گذارها.
دهدشت شهری با قبرستانِ پُر رونق!
اما تو!
تو!
تو!
*ای مدعیِ عزیزِ دهدشتی بودن؟!*
برادر و خواهر روشنفکرِ سالهای سال، دهدشت ندیده ام! عزیز مسئولم! ارجمندِ تحصیلکرده ام! نازنینِ خبرنگارم! پدر و مادرِ به غربت هجرت کرده ی فرزند! دانشجویم! ثروتمندِ گران قیمتم! سهامدارِ بیکرانه ام! آخوندِ فصیح ام! واعظ بلیغ ام! هنرمندِ مهربانم! بزرگوارِ بازاریم! ای دهدشتیِ دهدشت ندیده ام! ای دهدشتیِ دهدشت فراموش کرده ام!
همه!
همه!
همه!
بگو!
کجای تو دهدشتی است!
*به همه بگو!*
انصافا سهم تک تکِ ما از زمینه سازی توهین به دهدشت چه قدر است؟!
منِ ساکنِ دهدشت و تویِ غریبِ با شناسنامه ی دهدشت لازم است ابتدا دهدشتی بودن مان را ثابت کنیم!
بعد؟
بگوییم؟
من دهدشتی هستم؟؟؟
نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.
- 1 ارزآوری ۲۵ میلیون دلاری محصولات کشاورزی برای کهگیلویه و بویراحمد
- 2 شرور سابقه دار در باشت دستگیر شد
- 3 خالی کردن حساب با پیامک جعلی ابلاغیه قضایی
- 4 کاهش ۱۵ درصدی ترددهای بیناستانی در جادههای کهگیلویه و بویراحمد
- 5 امحا ماینرهای کشف شده در کهگیلویه و بویراحمد
- 6 رئیس شورای شهر: ترافیک سنگین یاسوج چالش بزرگ پیش روی ماست
- 7 صدور حکم قاطع برای نانوایی متخلف گچسارانی در دام تعزیرات
- 8 خسارت زلزله دهدشت به ۱۰۰۰ واحد مسکونی
-
نشست احزاب اصلاحطلب و اصولگرا با استاندار/ «وحدت» و «همبستگی ملی» فصل مشترک جریانهای سیاسی استان/ گزارش و عکس
-
رئیس فرهنگ و ارشاد گچساران منصوب شد/ ابلاغ
-
مديرعامل شركت نفت گچساران: كتابخانههای شركت نفت گچساران بیش از 6 هزار نفر عضو دارد
-
استاندار کهگیلویه و بویراحمد بر شتاب و روند تکمیل پروژههای عمرانی و خدماتی شهر یاسوج تاکید کرد
-
استاندار: زیرساختهای گردشگری مذهبی توسعه مییابند
-
تذکر رئیسجمهور به منابر، رسانه ملی و نمازهای جمعه: از سخنان تفرقهافکنانه و اختلافبرانگیز بهشدت پرهیز شود
-
«وضعیت حساس کنونی» ؛ جنگ یا صلح؟!
-
«همایونفر» معاون اداره کل مسکن و شهرسازی استان شد/ ابلاغ
-
هتل ورزش یاسوج پس از سالها تکمیل میشود/ آگهی مناقصه
-
لاشه پهپاد هرمس بر دوش یک لر
نظرات ارسالی 0 نظر
شما اولین نظر دهنده باشید!